سرطان پوست
سرطان پوست شايع ترين سرطان بدخيم بدن است. تخمين زده مي شود كه در جهان هر سال بيش از يك ميليون نفر به سرطان پوست مبتلا مي شوند. سرطان پوست انواع مختلفي دارد كه تفاوت اصلي آن ها بر اساس نوع سلولي است كه دچار رشد سرطاني مي گردد. 3 نوع اصلي آن عبارتند از:
1- سرطان هاي پايه اي Basal Cell Carcinoma
2- سرطان سلول هاي سنگفرشي Squamous Cell Carcinoma
3- ملانوهاي بدخيم Malignant Melanoma
علت ايجاد سرطان پوست چيست؟
تماس طولاني با نور خورشيد علت اصلي سرطان هاي پوست است، بخصوص اگر باعث آفتاب سوختگي و تاول هم شده باشد. ساير عوامل كه اهميت كمتري دارند شامل تماس مكرر طبي يا شغلي (در كارخانه ها) با اشعه ايكس، اسكار يا جاي زخم بيماري ها و سوختگي ها، تماس شغلي با بعضي مواد شيميايي از قبيل زغال سنگ و آرسنيك هستند. سرطان پوست ممكن است زمينه ارثي نيز داشته باشد لذا در بعضي خانواده ها شيوع سرطان پوست بيشتر است.
نشانه هاي سرطان پوست
سرطان پوست خصوصاً در مراحل اوليه ممكن است شباهت زيادي به ضايعات سرطاني نداشته، بلكه بيشتر شبيه لكه هاي معمولي پوستي باشد. به همين دليل هر ضايعه مزمن و غيرعادي بايد مورد توجه قرار گيرد. خصوصاً هر تغييري در اندازه، رنگ، شكل يا ضخامت خال ها را بايد تحت نظر داشت. سعي كنيد نشانه هاي سرطان پوست را ياد بگيريد تا در صورت مواجهه با تغييرات مشكوك، آن ها را به موقع كشف نماييد.
بهترين راه محافظت از پوست اين است كه هيچ چيز را بي اهميت تلقي نكنيد و اگر كمترين ترديدي داريد به متخصص پوست مراجعه كنيد. پزشك ممكن است بيوپسي (نمونه برداري بافتي) انجام دهد و قطعه كوچكي از ضايعه را برداشته و به آزمايشگاه بفرستد تا معلوم شود كه ضايعه خوش خيم يا پيش سرطاني و بدخيم مي باشد.
سرطان سلول هاي پايه اي Basal Cell Carcinoma
اين نوع سرطان پوستي معمولاً به شكل يك برجستگي كوچك است كه اغلب روي سر، گردن و دست ها ايجاد مي شود. البته گاهي اين سرطان روي تنه به شكل لكه هاي قرمز رنگ ديده مي شود. اين سرطان در سياه پوستان نادر است ولي در سفيد پوستان شايعترين نوع سرطان پوستي به شمار مي آيد. بيماراني كه به اين نوع سرطان مبتلا مي شوند، اكثراً پوست روشن دارند و معمولاً موها و رنگ چشم آن ها نيز روشن مي باشد. پوست اين افراد در مقابل آفتاب معمولاً به راحتي مي سوزد و برنزه نمي گردد. اين نوع سرطان انتشار سريعي ندارد و بنابراين ممكن است ماه ها تا سال ها طول بكشد تا اندازه آن به حدود 1/5-1 سانتيمتر برسد.
ضايعات درمان نشده ممكن است زخمي شده، خونريزي كنند و روي آن ها دلمه ايجاد شود. گاهي اين ضايعات خود به خود بهبود مي يابند و اين سيكل دوباره تكرار مي شود. گرچه اين نوع سرطان به ندرت به ساير اعضاي داخلي بدن منتشر مي شود ولي مي تواند ساختمان هاي زيرين پوست از قبيل غضروف و استخوان را مورد تهاجم قرار دهد و صدمات موضعي قابل توجهي را ايجاد كند.
براي درمان سرطان هاي سلول هاي بازال از روش هاي مختلفي بسته به نوع و محل ضايعه و نيز سن فرد مبتلا مي توان استفاده كرد:
· برداشتن ضايعه با مقداري از پوست سالم اطراف به عنوان حاشيه اطمينان، به روش جراحي.
· تراشيدن ضايعه با وسيله اي به نام كورت و سوزاندن كف و قاعده ضايعه تراشيده شده با سوزن هاي الكتريكي (كوتر).
· منجمد كردن با نيتروژن مايع.
· ماليدن كرم 5-FU (كرم 5-فلوئورواوراسيل) براي انواع سطحي و كوچك سرطان سلول هاي پايه اي.
· راديوتراپي براي افراد خيلي پير توصيه مي شود و شانس عود آن بيشتر از ساير روش هاي درماني است.
سرطان سلول هاي سنگفرشي Squamous Cell Carcinoma
اين سرطان پوست ممكن است به شكل يك برآمدگي يا يك لكه پوسته دار قرمز رنگ بروز كند. اين سرطان دومين سرطان شايع پوستي در بيماران با رنگ پوست روشن مي باشد. سرطان سلول هاي اسكواموس در هر جايي از بافت پوششي از جمله مخاط ها ممكن است بروز كند، اما در نواحي باز پوست كه در تماس با آفتاب مي باشند بيشترين شيوع را دارد. گرچه سرطان فوق معمولاً براي مدتي محدود به لايه هاي فوقاني باقي مي ماند، اما در صورت عدم درمان، نهايتاً به بافت هاي عمقي نفوذ مي كند. در تعداد كمي از بيماران نيز از طريق گردش خون به ساير بافت هايي كه دور از ضايعه اصلي قرار دارند انتشار پيدا مي كند، كه اگر چنين اتفاقي بيفتد مي تواند كشنده باشد. سرطان هايي كه روي لب، پوشش هاي مخاطي، زخم هاي مزمن و ضايعات التهابي پوست ايجاد مي شوند شانس بيشتري براي انتشار دارند.
چون تماس طولاني مدت و مزمن با نور خورشيد مهمترين علت بروز اسكواموس است، لذا اين تومورها را بيشتر روي نواحي غيرپوشيده بدن (مثل صورت، گردن، پوست بدون موي سر، دست ها، شانه ها، بازوها و ناحيه پشت) مي بينيم. لاله گوش و لب پايين به خصوص در معرض خطر بيشتري هستند.
نواحي آسيب ديده پوست مثل سوختگي، جاي زخم، زخم هاي طولاني و مزمني كه خوب نمي شوند، نواحي اي كه تحت تابش اشعه ايكس و يا در تماس بعضي مواد شيميايي از قبيل آرسنيك، مواد نفتي بوده اند نيز شانس سرطاني شدن دارند.
دانشمندان معتقدند در مورد سرطان هاي سلول اسكواموس كه در پوست سالم بروز مي كنند زمينه وراثت نقش دارد. سياه پوستان كمتر به سرطان پوست مبتلا مي شوند. با اين حال بيشتر از 3/2 سرطان هاي پوستي كه در سياهان ديده مي شود از نوع اسكواموس هستند كه معمولاً در محل ضايعات التهابي قديمي جراحات ناشي از سوختگي ديده مي شوند.
در صورت مشاهده هر گونه تغييري در ضايعات پوستي قديمي يا به وجود آمدن ضايعه جديد و يا زخم هايي كه بهبود پيدا نمي كنند بايد سريعاً به پزشك مراجعه كرد. با تشخيص زودرس بيماري و درمان به موقع آن مي توان جلوي خطرات آن را گرفت.
براي درمان سرطان سلول هاي سنگفرشي روش هاي مختلفي وجود دارد. انتخاب بهترين روش درمان بستگي به نوع، اندازه، محل و عمق نفوذ تومور دارد. البته سن بيمار و وضعيت سلامتي وي نيز در تصميم گيري موثر است. براي درمان معمولاً نياز به بستري شدن نيست و مي توان اغلب موارد درمان را به صورت سرپايي انجام داد.
* در درمان جراحي، پزشك با استفاده از تيغ جراحي تمام تومور و بخشي از پوست سالم اطراف آن را به عنوان حاشيه اطمينان بر مي دارد و به آزمايشگاه مي فرستد تا از ريشه كن شدن ضايعه اطمينان حاصل كند.
* روش ديگر، تراشيدن و تخريب ضايعه با سوزن هاي الكتريكي است. سوزاندن و تراشيدن بافت تخريب شده آنقدر تكرار مي شود تا جراح تشخيص دهد كه ديگر چيزي از تومور باقي نمانده است.
* راه بعدي براي درمان، منجمد كردن توسط نيتروژن مايع است. با اين روش سلول هاي سرطاني با سرماي حدود 196 درجه سانتيگراد زير صفر تخريب مي شوند. اين روش در كساني كه اختلالات انعقادي و يا عدم تحمل به داروهاي بي حسي دارند راه مناسبي به شمار مي رود. احتما بروز قرمزي، تورم، تاول و دلمه در اين روش وجود دارد.
* بهترين روش درمان جراحي، Mohs مي باشد. در اين روش برداشتن تومور با كنترل ميكروسكوپي صورت مي گيرد. يعني جراح مرحله به مرحله تومور را بر مي دارد و در حين عمل به آزمايشگاه مي فرستد. هر وقت نمونه برداشت شده عاري از سلول هاي سرطاني بود زخم بيمار دوخته مي شود اين روش جراحي كمترين صدمه را به بافت سالم وارد مي كند و احتمال عود بيماري را به حداقل مي رساند. اين روش اغلب براي درمان ضايعاتي كه عود كرده اند و يا آن هايي كه در ناحيه اي قرار دارند كه درمان آن ها مشكل است (مثل بيني، گوش و اطراف چشم) مورد استفاده قرار مي گيرد.
* گاهي براي درمان تومور از تاباندن اشعه ايكس استفاده مي كنند. معمولاً براي تخريب كامل تومور چندين جلسه درماني لازم است (معمولاً چند بار در هفته و به مدت يك تا چهار هفته).
* از ليزر هم مي توان براي بريدن و برداشتن تومور استفاده كرد. گاهي براي برش بافت (مثل تيغ جراحي) و گاهي براي تخريب بافت تومور (مثل كوتر) از ليزر استفاده مي شود. برتري بزرگ ليزر مسدود كردن رگ ها در حين بريدن آن ها مي باشد. لذا براي بيماراني كه اختلالات انعقادي دارند روش بسيار مناسبي است.
سرطان سلول هاي اسكواموس بيماريي است كه بايد آن را جدي گرفت. اگر در مراحل اوليه تشخيص داده و درمان شود به راحتي قابل كنترل است. ولي هر چه تومور بزرگتر شود علاوه بر صدمه به ارگان هاي حياتي مجاور تومور (از قبيل چشم، گوش، بيني و...) درمان آن نيز مشكلتر مي شود. همچنين در صورت انتشار به اعضاي داخلي بدن اغلب كشنده مي باشد. پس از درمان موفقيت آميز سرطان سلول هاي اسكواموس، احتمال رشد ضايعات جديد در همان محل و يا اطراف آن و يا حتي نقاط دور دست بدن وجود دارد. لذا در اين بيماران معاينات دوره اي تمام بدن براي يافتن علائم هشدار دهنده سرطان پوست اهميت دارد.
ملانوماي بدخيم
اين نوع سرطان پوست كه كشنده ترين نوع سرطان هاي پوستي است، از سلول هاي رنگدانه ساز پوست (ملانوسيتها) منشاء مي گيرد. در اين بيماري، سلول هاي سرطاني همچنان به رنگدانه سازي ادامه مي دهند، لذا در اين نوع سرطان سايه هاي مختلفي از رنگ هاي قهوه اي روشن، قهوه اي و يا سياه ديده مي شود. البته ملانوما گاهي مي تواند سفيد يا قرمز باشد. ملانوماي بدخيم تمايل زيادي براي انتشار به ساير اعضاي بدن دارد، لذا تشخيص و درمان آن در مراحل اوليه بسيار اهميت دارد. ملانوما ممكن است به طور ناگهاني و بدون علامت هشدار دهنده اي بروز كند و يا ممكن است بر روي يك خال و يا اطراف آن شروع شود. بنابراين لازم است كه جاي خال هاي بدن و همچنين شكل آن ها را به خوبي بشناسيد تا هر گونه تغييري در شكل و اندازه خال ها را زود متوجه شويد.
تماس هاي شديد و طولاني با آفتاب بخصوص در مواردي كه آفتاب سوختگي ايجاد شده باشد، مهمترين عامل موثر در ايجاد ملانوماست و بايد از آن پيشگيري كرد. پرهيز از آفتاب، بخصوص در افرادي كه پوست روشن دارند اهميت بيشتري دارد. توارث هم نقشي در ابتلا به بيماري ملانوما دارا مي باشد. به طوري كه اگر يكي از اعضاي خانواده ملانوما داشته باشد، شانس بروز سرطان ملانوماي بدخيم در فرد افزايش پيدا مي كند. كساني كه خال هاي غيرعادي (نوع ديس پلاستيك) دارند و آن هايي كه تعداد زيادي خال در بدنشان مشاهده مي شود در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به ملانوما مي باشند.
وجود رنگ پوست تيره (قهوه اي يا سياه) تضميني براي عدم بروز ملانوما نمي باشد. در تيره پوستان هم ممكن است ملانوما پيدا شود. به ويژه در كف دست ها و پاها، زير ناخن و يا داخل دهان ديده مي شود.
علائم هشدار دهنده ملانوما
اين علائم شامل تغيير در سطح خال (به شكل پوسته دار شدن، خونريزي، ترشح و يا پيدا شدن برآمدگي گوشتي)، گسترش رنگ از حاشيه ها به پوست سالم اطراف و تغييرات حسي شامل درد و حساس شدن و خارش مي باشند.
از آنجا كه ملانوما در صورت تشخيص و درمان در مراحل اوليه، داراي پيش آگهي بسيار خوبي است، آشنايي با علائم ملانوما و معاينات منظم و دوره اي پوست توسط هر شخص، بايد جزء برنامه هاي معمول زندگي وي باشد.
معيارهاي تشخيص ملانوما
معاينات منظم دوره اي بهترين راه آشنا شدن با خال ها و لكه هاي پوستي بدن است. اين كار توسط خود بيمار و با كمك يكي از اعضاء خانواده و يا دوستان انجام مي شود تا نقاط سخت و دور از چشم هم فراموش نشوند. لازم است مناطقي مثل دهان، پشت، پوست سر، ناحيه باسن و... هم معاينه شوند.
بايد خال ها را نگاه كنيد و توجه خاصي به اندازه، شكل، لبه ها و رنگ آن ها داشته باشيد. تشخيص زودرس ملانوما مساوي است با بهبود صد در صد. ولي در مراحل ديررس، درمان نمي تواند جلوي پيشامدهاي بد سرطان را بگيرد.
معيارهاي ذيل در تشخيص ملانوما از خال معمولي كمك مي كند:
عدم تقارن: خال هاي معمولي اغلب مدور و قرينه هستند ولي ضايعات ملانوماي بدخيم معمولاً شكل نامتقارن دارند به طوري كه اگر خطي فرضي از وسط ضايعه بخواهيم رسم كنيم قادر نيست ضايعه را به دو قسمت مساوي و قرينه تقسيم كند.
نامنظمي لبه ها: لبه هاي ضايعات خوش خيم معمولاً يكنواخت هستند. اما لبه هاي ضايعات بدخيم ملانوما اغلب نامنظم و دندانه دار هستند.
رنگ: ضايعات خوش خيم معمولاً به طور يكنواخت رنگ قهوه اي روشن، قهوه اي تيره و يا سياه دارند اما در ضايعات بدخيم ملانوما اغلب طيفي از رنگ هاي مختلف وجود دارد (قهوه اي روشن، قهوه اي تيره، سياه و حتي آبي و قرمز).
قطر: خال هاي معمولي اكثراً كمتر از 6 ميليمتر قطر دارند (تقريباً معادل اندازه پاك كن ته مداد). اما ملانوما از نظر اندازه بزرگتر است و معمولاً بيشتر از 6 ميليمتر قطر دارد.
درمان ملانوماي بدخيم، جراحي است و در صورتيكه در مراحل اوليه تشخيص داده شود بهبودي صد در صد خواهد بود. اما مراحل ديررس كه انتشار دوردست به ساير ساختمان هاي بدن داده باشد، مي تواند كشنده باشد.
در مورد ضايعات پيشرفته تر ممكن است لازم باشد مقدار بيشتري از پوست سالم اطراف را به عنوان حاشيه اطمينان برداشت. گاهي نيز لازم است غدد لنفاوي مربوط به منطقه گرفتار را با جراحي خارج كرد. براي تشخيص عود بيماري، بيمار بايد پس از جراحي به طور منظم معاينه شود. افراد خانواده فرد مبتلا هم از نظر ملانوما بايد معاينه شوند.
معاينات دوره اي پوست
به منظور تشخيص سرطان هاي پوست در مراحل اوليه، مي توان از معاينات منظم پوست استفاده كرد. براي انجام آن مي توانيد از روش زير استفاده كنيد:
دست ها را بالا ببريد و سينه، پشت و پهلوهاي راست و چپ خود را در آئينه مشاهده كنيد.
آرنج هاي خود را خم كرده و بازوها، ساعدها و كف دو دست خود را به دقت بررسي نماييد.
پشت ساق ها، پاها و فضاهاي بين انگشتان پا و كف پا را معاينه كنيد.
پشت گردن و سر را با آئينه دستي معاينه كنيد. براي اين كار قسمتي از موهاي خود را كنار بزنيد.
براي معاينه كامل پوست سر و لا به لاي موها از يك نفر كمك بگيريد.
باسن و پشت ران هاي خود را با يك آئينه دستي معاينه كنيد.
بيماري هاي زمينه ساز سرطان
بعضي ضايعات پوستي اگر درمان نشوند با گذشت زمان مي توانند تغييرات بدخيمي پيدا كنند و به سرطان تبديل شوند. اما تشخيص به موقع و درمان مناسب مي تواند جلوي چنين عوارضي را بگيرد.
كراتوز آفتابي
نام اين بيماري ممكن است ناآشنا باشد ولي به احتمال زياد آن را در پوست خود يا ديگران مشاهده كرده ايد. هر كس كه مدت زمان طولاني در آفتاب بماند شانس زيادي براي ابتلا به يك يا چند ضايعه كراتوز آفتابي دارد.
اين بيماري به صورت يك برجستگي پوسته دار و يا دلمه دار است كه رنگ آن ممكن است قهوه اي روشن يا تيره، صورتي و يا قرمز و گاهي تركيبي از اين چند رنگ باشد. دلمه و پوسته اي كه روي آن وجود دارد باعث زبري، خشكي، ناصافي و خشونت سطح ضايعه مي شود. به همين خاطر اغلب با لمس و كشيدن دست روي آن بهتر تشخيص داده مي شود. بعضي وقت ها خارش يا سوزش دارد و يا ممكن است در لمس كمي دردناك باشد.
رشد اين ضايعات خيلي آهسته است و گاهي محو مي شوند ولي مجدداً ظاهر مي گردند. كراتوزهاي آفتابي بيشتر در صورت، لاله گوش ها، قسمت طاس پوست سر، گردن، پشت دست ها، ساعد و لب، يعني مناطقي از پوست كه دائماً در معرض تابش نور آفتاب قرار دارند، ديده مي شوند.
تعداد كمي از اين ضايعات در صورت عدم درمان و ادامه تماس با نور آفتاب ممكن است وارد مرحله بعدي يعني ايجاد سرطان سلول سنگفرشي شوند. وجود كراتوز آفتابي نشانه صدمات پوست در اثر آفتاب مي باشد، لذا در اين بيماران علاوه بر سرطان سلول سنگفرشي بايد مراقب ساير سرطان هاي پوستي ناشي از آفتاب نيز باشيم.
كساني كه پوست روشن و موهاي بلوند يا قرمز دارند به صدمات ناشي از آفتاب حساسترند. مبتلايان به بيماري ايدز، كساني كه داروهاي سركوبگر ايمني (به علت شيمي درماني و پيوند عضو) مصرف مي كنند و كساني كه به هر دليل ضعف سيستم ايمني دارند شانس بيشتري براي ابتلا به ضايعات كراتوز آفتابي دارند.
تقريباً 6/1 مردم در طول زندگي يك يا چند عدد ضايعه كراتوز آفتابي پيدا مي كنند. كراتوز آفتابي در افراد پير بيشتر ديده مي شود ولي چون بيش از 50 درصد آفتابي كه در طول عمر به پوست مي خورد قبل از 18 سالگي مي باشد، لذا مشاهده كراتوز آفتابي زير سن 20 سالگي بعيد نيست. اين افراد كساني هستند كه مدت زمان زيادي را به علت شغل و فعاليت هاي تفريحي در آفتاب سپري مي كنند.
روش هاي مختلفي براي درمان كراتوزهاي آفتابي وجود دارد. تصميم گيري در مورد اين كه آيا ضايعه درمان شود يا خير و نيز نوع درمان، بستگي به عواملي از قبيل وضعيت سلامت و سن بيمار دارد.
تراشيدن ضايعه با وسيله اي به نام كورت و سوزاندن با سوزن الكتريكي
· تراشيدن ضايعه با تيغ جراحي
· منجمد كردن ضايعه با ازت مايع
· شيمي درماني موضعي با كرم 5-FU
· لايه برداري شيميايي
· تراشيدن پوست با روش Dermabrasion
· ليزر گاز كربنيك كه بخصوص در مورد كراتوزهاي آفتابي لب به كار مي رود.
كراتوز آفتابي لب
در اين بيماري لب خشك و پوسته پوسته شده و ترك مي خورد و رنگ آن قرمز خيلي كم رنگ تا كاملاً سفيد مي گردد. لب پايين كه معمولاً بيشتر از لب بالا در معرض آفتاب قرار مي گيرد، بيشتر گرفتار مي شود (به درمان كراتوز آفتابي لب در بخش قبل اشاره شد). سرطاني كه بر روي كراتوز آفتابي ايجاد مي شود خطرناكتر از سرطان پوست بوده و در 5/1 موارد ممكن است به اعضاي داخلي گسترش يابد.
لكه هاي سفيد رنگ مخاطي (لكوپلاكي)
«لكوپلاكي» به ضايعات برجسته سفيد رنگ در داخل دهان (روي زبان و يا مخاط دهان) گفته مي شود كه محكم به زير چسبيده است و قابل جدا كردن نمي باشد. اين ضايعات را در بعضي بيماري هاي پوستي، به دنبال عفونت قارچي، در اثر دندان هاي پوسيده و شكسته كه لبه تيز دارند، در بيماران مبتلا به ايدز و سيگاري ها مي توان ديد. اين لكه هاي سفيد مخاطي، در صورت عدم درمان و به ويژه ادامه مصرف سيگار تبديل به سرطان سلول هاي سنگفرشي مي شوند.